مدح و مناجات با حضرت معصومه سلاماللهعلیها
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست مهـمان درگـاهـت شدم با اينكه میدانم اين خـانه جای هر گدای لاابـالی نيست مانـند شـمعی میدرخـشی بـين زائـرها دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست باران لطف و رحمتت يکريز میبارد در هيچ فصلی اين حوالی خشکسالی نيست حاجتروا از قم به تهران باز میگردم؟ بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست |